سفر یکروزه
مسافرت به سمالی( Semali ) بالاخره عکسهای مسافرت یکروزه ما به سمالی رسید دو – سه هفته پیش عروسی دختر دوست بابا بود و ما هم دعوت بودیم ظهر پنجشنبه ساعت 4 حرکت کردیم به سمت جیرفت،شب ساعت 10 رسیدیم سمالی (بعد از جیرفت) ، جاده اش شب خیلی ترسناک بود بخصوص جاده ای که اصلا آشنایی با هاش نداشتیم،هرجور بود رسیدیم بماند که چند بار زنگ زدیم تا پیداش کردیم، منم خوابهامو تو ماشین کرده بودم و اونجا که رسیدیم سرحال بودم ، عروسی خوبی بود، خیلی شلوغ و پلوغ همه همسایه هاشون اومده بودن ، خونه هاشون سر نخلستان های خرماشون بود، حصار نداشتن، تنها 3 – 4 تا اتاق بقیه اش همش درختهای خرما ، تا چشم کار میکرد خرما...
نویسنده :
مامان حدیث
10:34